دایره طلایی خود را بشناسد

0

چرا با پرسیدن شروع کنید – سایمون سینک

چرا برخی از شرکت‌ها در سراسر جهان تسخیر می کنند و گسترش می‌یابند، در حالی که دیگران از محدوده محله خود فراتر نمی روند؟ چرا مردم صدها هزار نفر را با خود برای شنیدن سخنان افراد شاخص و نامزدهای ریاست جمهوریشان به میدان می برند؟ راز موفقیت چیست؟ و آیا می توان آن را تکرار کرد؟ بله، قطعا می تواند تکرار شود. چطور؟
ایجاد تغییرات و یا الهام گرفتن؟

دو راه برای نفوذ به مردم وجود دارد:

اجبار یا مجاب کردن آنها. در این حالت، مجاب کردن یک مفهوم وسیع است که استفاده از روش هایی مانند تخفیف‌ها و تبلیغات، کمپین‌های تبلیغاتی، استفاده از ترس، تحریک، سازگاری و حتی آنچه که در حال حاضر به نام مارکتینگ جدید نامیده می شود، استفاده می‌شود.

مجاب کردن‌ها به طور فعال در کسب و کار و سیاست استفاده می‌شود. همه آنها واقعا کار می کنند و منافع خود را ایجاد می کنند، مشتری های جدید را به ارمغان می آورند و حتی آنها را حفظ می‌کنند اما یک مشکل مهم وجود دارد – آنها دائمی نیستند. آنها در حال نتیجه می‌دهند، اما برای آینده نمی‌مانند. با گذشت زمان، مجاب کردن نیاز به منابع بیشتری دارد و بازده کمتر و کمتر می‌شود. حداقل، تا زمانی که کسی با نوآوری جدید و کامل تر ظاهر شود.

دایره طلایی

اگر شما به همکاری مداوم متمرکز شوید نه تنها معاملات، در رقابت نیز راه دیگری وجود دارد مثلا الهام بخشی از سایر رهبران بزرگ که این مسیر را دنبال کردند. باید در نظر داشت ، آنها از مفهوم دایره طلایی استفاده کردند که شامل سه بخش است:

خارجی – “چه کاری؟” کاملا همه شرکت‌ها یا سازمان‌ها می‌توانند بگویند که چه کار می‌کنند. محصول آنها چه چیزی است. اما اکثریت آنها متوقف می‌شوند.

مابین – “چگونه است”؟ برخی از شرکت‌ها و مردم می‌دانند که آنها چه کاری انجام می‌دهند. آنها ممکن است نشان دهند که چگونه متفاوت هستند و یا چرا آنها بهتر از دیگران هستند.

داخلی – “چرا؟” در نهایت، تنها رهبران نادر قادر به پاسخگویی به این پرسش هستند که چرا این کار را می‌کنند. به عبارت دیگر، آنها چه اهدافی دارند، به چه چیزی آنها اعتقاد دارند؟ این افراد یا اجتماعات است که می‌توانند به دیگران الهام بخشند.

اساس زیست شناسی

خبر خوب این است که این فقط یک قاعده کلی از نظارت بر شرکت‌های موفق نیست. همه اینها دارای مبانی بیولوژیکی دارد.
به طور کلی، مغز ما را می توان به ۲ قسمت تقسیم کرد: مغز منطقی و عاطفی. اولین نتیجه محصول تکامل است و مسئول عقلانیت ما است. دومین فردی است که در آن احساسات بوجود می‌آید. از جمله – اعتماد و وفاداری.

اگر دستگاه مغز بر روی دایره طلایی پیش بینی شود، سوال «چه چیزی» به منطقی ، «چگونه» و «چرا» مربوط به سیستم عاطفی است. برای همین است که علت اصلی رفتار ما دروغ است. منطق است که تنها تصمیمی را که قبلا گرفته شده، منطقی می کند. به عنوان مثال، انتخاب یک همسر را با این واقعیت که او هوشمند، زیبا و شوخ طبع است، توضیح می‌دهد و فراموش می کند که به شما یادآوری کند که بسیاری از این افراد فقط در ظاهرشان این خصوصیات وجود دارد.

رهبرانی که به این سوال ها «پاسخ نمی دهند»

بر مغز عاطفی غلبه کردند و از حالت منطقی خارج نمی‌شوند. آنها در تلاش هستند تا محصول خود را بر روی ویژگی‌های “هوشمند”، “خنده دار”، “زیبا” انتخاب کنند. تصمیماتی که بر اساس این مبنا انجام می شود دشوار است و همیشه کمی ناامنی را پشت سر می گذارد. به همین دلیل آنها تصمیمی را که از مغز عاطفی دریافت می‌کنند، از دست می‌دهند.

رشته و هماهنگی “دایره طلایی”

دایره طلایی فقط مجموعه‌ای از سوالاتی نیست که باید پاسخ داده شود. این یک سیستم سلسله مراتبی است، جایی که هر حلقه بیرونی توسط یک درونی تعریف شده است. حالا همه می خواهند اعتبار کسب کنند به گفته سایمون سینک، این پارامتر با تعادل سیستم شما تعیین می شود، زمانی که “چه؟” محصول نهایی تعیین می شود که چگونه و چرا شما آن را انجام می دهید. با “چرا؟”، پاسخ به سوال “چه؟” تنها یک تصویر از اهداف و ایمان شماست که این نتیجه طبیعی است.

بنابراین

ابتدا باید تصمیم بگیرید که چرا این کار را انجام می دهید. چرا شرکت شما وجود دارد، چرا مردم هر روز با شما کار می کنند؟ به عبارت دیگر، مأموریت شما چیست؟ و البته پاسخ باید فراتر از ایجاد سود باشد. جذب پول الهام بخش نیست. آنها این امکان را ندارند که بخشی از یک کل بزرگ را تجربه کنند، که برای یک انسان به عنوان یک موجود اجتماعی بسیار مهم است.

از «چرا؟» به طور طبیعی پرسش «چطور؟» مطرح می شود. و این دنباله ای خاص از اقدامات منجر به تولد محصول نهایی نیست. اینها اصول اساسی هستند که باعث ایجاد علت (چرا) برای زندگی هستند. به عنوان مثال، “ما همیشه سعی می کنیم مشکل را با روش غیر استاندارد حل کنیم، ما همیشه با مشتریان صادق هستیم.

بسیار مهم است که فراموش نکنید که “چطور” تنها یک وسیله است و نه هدف، که اغلب با شرکت های جوان اتفاق می افتد.

“چرا؟” نماد ایمان شماست.

“چطور؟” راهی برای آوردن آن به زندگی است. در نهایت، “چه؟” نتیجه تحقق این ایمان است. محصول نهایی آن است که مردم آن را خریداری می‌کنند، زیرا این پاسخ به خودشان است چرا که در این صورت با شما همخوانی دارد.

اهمیت اعتماد

فقط یک فرد قابل اعتماد می تواند الهام بخشی داشته باشد و هدایت شود. اعتماد جزء مهمی از موفقیت در دراز مدت است و به طور مستقیم به سوال «چرا» مربوط می شود. فقط زمانی ظاهر می شود که احساس کنیم رهبر یا شرکت بخشی از چیزی بیش از یک مزیت است و پرسش شود که چرا این کار انجام شده است.

اعتماد باعث ایجاد ریسک می شود که به نوبه خود مهمترین موتور پیشرفت است. قبل از یادگیری یک ترفند جدید، شرکت های بزرگ مانند شبکه ها عمل می کنند، کارکنان و مشتریان خود را به گونه ای کنترل می کنند تا از خودشان محافظت کنند.

چگونه طرفدار را پیدا کنیم

همه اینها نشان می دهد که طرفداران رهبر خود را مورد اعتماد قرار داده اند و با او تا پایان هستند. چگونه او موفق شد تا چنین رفقایی را پیدا کند؟ او نمی گفت چه باید بکنید و چه اتفاقی خواهد افتاد. او به دنبال افرادی بود که ارزش های خود را به اشتراک می‌گذاشتند.
چند نکته که باید خواند:

مردم به سفرهای طولانی نیاز دارند. دستمزدهای کوچک به کارشان نمیاد و خطر ثابت ماندن یا نماندن در کار را دارند، عدم تضمین حقوق. موفقیت و شهرت مشخص نیست.
برای پیدا کردن پیروان وفادار، به دنبال افرادی هستید که “چرا” را به اشتراک می گذارند.

به مردم یک هدف بدهید

دو بنا در ساخت یک کلیسای باشکوه کار کردند. از دو نفر خواسته شد که بگویند چقدر این کار را دوست داشتند. اولین شخص جواب داد: “تا زمانی که می توانم به یاد داشته باشم، کار می کنم. این کار بسیار دشوار و خسته کننده است. ” دومی گفت: “من کلیسای جامع را ساختم و آن را دوست دارم. طولانی و خسته کننده است، اما من کلیسای جامع را می‌سازم.” اولین شخص احتمالا می‌دانست که چه چیزی در حال ساخت است و چگونه بوده است.

اما معنی بسیار مهمی در سخنان بنای دومی وجود دارد: او می‌داند که چرا او می سازد. کلیسای جامع فقط یک ساختمان دیگری برای او نبود.

شرکت هایی که از پاسخ به سوال «چرا» می توانند الهام بخش کارکنان خود باشند شرکت هایی هستند که چیزی فراتر از چارچوب معمول اهداف کسب و کار هستند. افزایش تعداد مشتریان یا واحد های فروش طولانی، خسته کننده است. تغییر جهان یک ایده بسیار هیجان انگیز است. این انگیزه سطح بالایی است و به میزان قابل توجهی بازده می‌دهد.

چگونه انگیزه نوآوری ایجاد شود

شناخت اصل “دایره طلایی” به ما این امکان را می دهد که بدانیم چرا برخی شرکت‌ها نوآوری های بیشتری را نسبت به دیگران تولید می کنند. اکثر شرکت ها با تکنولوژی بالا، متخصصین درجه یک را استخدام می کنند و امیدوار هستند که حقوق و دستمزد خوبی داشته باشند. با اینکه دستکاری به سبک قدیمی کارشناسان هنوز در تیم پیوسته وجود دارد، اما برای درآمد خود ادامه می‌دهند. چرا آنها علاقه شخصی خود را دارند.

شرکت های موفق به دنبال کارکنانی هستند که آنها را با ایده خود دلگرم کنند چرا؟ آنها مدیریتشان می‌کنند، به آنها آزادی برای انواع فعالیت می دهد و فقط گاهی اوقات به شما یادآوری می کند که چرا او این کار را انجام می دهد. فقط “دایره طلایی” خود را مرتب کنید. مثلا استیو جابز تمام کارها را خودش انجام نداد. این کار توسط کارکنان انجام شد. او فقط یک ایده را ارائه داد، زمینه ای که در آن کار می کرد – برای تغییر مدل های موجود کسب و کار و صنایع دریچه ای نشان داد. او به آنها چی داد و آنها خودشان چگونه این فعالیت ها را انجام دادند.

خلاصه

تغییر کار می‌تواند یک اثر کوتاه مدت داشته باشد و نیاز به تزریق میزان زیادی از بودجه باشد. الهام گرفتن می‌تواند بسیار با ارزش باشد و برای مدت طولانی کار کند. برای رهبری مردم، شما باید آنها را بشناسید و دلیل و دلایل کاری که انجام می‌دهید را داشته باشید. موضوع گفته شده به دلیل ویژگی های مغز ما و نحوه تصمیم گیری ماست. با تعریف «چرا؟»، ساده تر است که «چگونه» و «چه چیزی» را بفهمید. همچنین کمک می کند تا پیروان را پیدا کنید و الهام بخش کارکنان و تحریک نوآوری شوید.

شما می‌توانید از این پست هم دیدن فرمایید.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید